به نام شعر که خواب و خیال شاعرهاست
سه شنبه, ۲ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۴۳ ب.ظ
اولش ...
نه؛ از آخرش گویم.
آخرش آنچنان مرا کشتی، که دل آسمان ترک برداشت
با عرض سلام و ادب
پس از چندی کناره گیری از «روستانشینی» دچار دود زدگی شدم!!!
به روستای سبز قدیمی بازخواهم گشت
تا کلبه ای در کوچه باغ کنار جوی بسازم
پ.ن: شاید از اعتیاد به تنگی نفس دست بردارند... ریه ها
- ۹۴/۰۴/۰۲
وا!
آدم میترسه از شما؟!داعش؟طبع لطیف شما و جنگ...حیفه!نکن همچین!
اصن باس میذاشتین نوشته هاتون باشن!
خب هر کس خواست میخونه!هر کسم نخواست میبنده میره دیگه!
اصن نمیدونستم حافظ شعراشو به آب داده!خب حیفه!
آدم تو لحظه یه چیزی به مغزش خطور میکنه!نکن همچین!بنویس!