روستا

از دودهای شعر گرفتهء شهر بیزارم ...

روستا

از دودهای شعر گرفتهء شهر بیزارم ...

به نام شعر که خواب و خیال شاعرهاست

سه شنبه, ۲ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۴۳ ب.ظ

اولش ...

نه؛ از آخرش گویم.

آخرش آنچنان مرا کشتی، که دل آسمان ترک برداشت


با عرض سلام و ادب

پس از چندی کناره گیری از «روستانشینی» دچار دود زدگی شدم!!!

به روستای سبز قدیمی بازخواهم گشت

تا کلبه ای در کوچه باغ کنار جوی بسازم



پ.ن: شاید از اعتیاد به تنگی نفس دست بردارند... ریه ها

  • کدخدا

نظرات  (۳)

  • دختر خوب
  • سلام!
    وا!
    آدم میترسه از شما؟!داعش؟طبع لطیف شما و جنگ...حیفه!نکن همچین!
    اصن باس میذاشتین نوشته هاتون باشن!
    خب هر کس خواست میخونه!هر کسم نخواست میبنده میره دیگه!
    اصن نمیدونستم حافظ شعراشو به آب داده!خب حیفه!
    آدم تو لحظه یه چیزی به مغزش خطور میکنه!نکن همچین!بنویس!
    پاسخ:
    سلام
    من ترسناکم ؟؟؟؟ :(
    خب شاید حق با شما باشه
  • دانشنامه دفاعی
  • ان شاءالله که همیشه روستایی باشیم
    آنوقت بگوییم:
    من روستایی‌ام؛ نفسم پاک و راستین..
    چقدر از وبلاگتان خوشم آمده برادر
    پاسخ:
    سلام حاجی
    مشتاق دیدار
    خوبید؟
    ان شاء الله که همیشه خرّم و سرسبز باشیم
    بزرگوارید نظر لطف شماست
    همچنین بحمدالله وبلاگ شما بسیار مفید و ارزنده است
  • دختر خوب
  • آره!اینکه بخوای اسمت دربیاد تفنگ بدن دستت بگن بکش!ترسناکه!
    کاری به درست یا غلط بودنش ندارم...


    کلن من همینطورم!یعنی تو بلاگفا زیاد حرف میزدم الان خانوم و سرسنگین در حد چند تاکلمه مینویوسم!بعد امتحانام ایشالله یه برنامه هایی دارم...

    پاسخ:
    سلام

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">